طالب زاده: کاترین شکدم را من به ایران دعوت نکردم
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۴۹۲۰۳
آفتابنیوز :
طالب زاده مجری برنامه ثریا گفت: کاترین شکدم را من به ایران دعوت نکردم، او از جای دیگری دعوت شده بود و موظف نیستم در این باره به جایی پاسخ دهم.
به گزارش ایسکانیوز، نادر طالب زاده پژوهشگر و مجری برنامه ثریا درباره ماجرای معرفی کاترین شکدم برای مصاحبه با ابراهیم رئیسی و حضور او در ایران اظهار کرد: کاترین شکدم میهمان کنفرانس فلسطین بود و جزو ششصد میهمانی بود که از آنجا دعوت شده بودند و با تایید سیستم دعوتی آنها و چک و بازرسی آنجا به ایران آمد و ما پیش از این او را نمیشناختیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
من تنها مسئولیت میهمانانی را بر عهده میگیرم که برای کنفرانسهایی دعوت میشوند که مسئولیت برگزاریشان به عهده من است مثل «افق نو»، چرا که لیست میهمانان ما مشخص است و درخواست ما برای ویزا از وزارت خارجه کاملا معلوم است؛ اما دعوت خانم شکدم از طریق هیچ کدام از این سیستمها نبود چرا که او در ایران حضور داشت و تنها درخواست یک مصاحبه داشت تا بتواند با آقای رئیسی که در آن زمان کاندیدای ریاست جمهوری بود، صحبتی داشته باشد.
وی ادامه داد: خانم شکدم نامهای از شبکه روسی «آر تی» داشت که در آن درخواست کرده بود تا با رئیسی صحبت کند من نیز بر اساس وظیفه و از آنجایی که در تیم حمایت از رئیسی بودم با مشورتی که با دوستان انجام دادم، اجازه گفتگو برای او گرفتم چرا که جمعبندی دوستان بر این بود که شبکه «آر تی» در بین شبکههای حاضر از همه منصفتر است، البته در این بین سوالاتی از جانب دوستان مطرح شد و او نیز به آنها پاسخ داد.
باید این را نیز عنوان کنم که گفتوگوی او با رئیسی در زمان خودش یک گفتوگوی خوب بود چرا که بر مبنای این موضوع بود که چرا آقای رئیسی بهترین کاندیدای ریاست جمهوری در آن زمان است.
طالب زاده افزود: بعد از آن خانم شکدم آزادانه در ایران برای خود زندگی میکرد و من نیز از او خبری نداشتم؛ تنها در راهپیمایی اربعین یکی دو باری که سخنرانی داشتم و برای شبکه افق و پرس تی وی برای مصاحبه دعوت شده بودم میدیدم که او نیز حضور دارد، عکسی که از من و این خانم همه جا پخش شده برای شبکه افق است.
من با او درباره فلسفه کربلا مصاحبه کردم، او درست همانند همه کسانی که از غرب به کشور ما وارد میشوند و مسلمان شدهاند و جذابیت اسلام برایشان مطرح است مصاحبه انجام میداد و آنها نیز منتشر میشد و مسئله خاصی در این میان وجود نداشت تا اینکه این اواخر مصاحبهای با شبکه اسرائیلی انجام داد که برای همه اتفاق عجیب و غریبی بود و باید بگویم که این همه ماجراست.
مجری برنامه ثریا در پاسخ به اینکه واکنش شما نسبت به اتهاماتی که به سمت شما صورت گرفته چیست گفت: من کار خودم را انجام میدهم و اینکه مرا متهم بدانند یا نه برایم اهمیتی ندارد، چرا که سالی صد میهمان به ایران میآید و میرود و من نه تنها در برنامههای خود با آنها مصاحبه میکنم بلکه در کنفرانسها نیز شرکت میکنم و تا حالا سابقه نداشته افرادی که ما برای این کنفرانسها دعوت کردهایم این گونه از آب درآیند.
وی با تاکید بر اینکه خانم شکدم را ما به ایران دعوت نکردیم، گفت: او از جای دیگری دعوت شده بود و ما موظف نیستیم در این باره به جایی پاسخ دهیم؛ ممکن است از بین هزاران نفری که وارد ایران میشوند یک نفر نیز این گونه از آب در آید.
همیشه امکان همه چیز وجود دارد، ما کار خود را انجام میدهیم و در رابطه با مصاحبه صورت گفته با آقای رئیسی نیز باید بگویم که این مسئله با مشورت کامل با افرادی ذیصلاح صورت گرفته بود و در زمان خودش نیز بسیار موثر بوده است و درباره این مسئله که او این گونه از آب در آمده است باید بگویم این احتمال وجود دارد که فرد سودجویی در این بین وجود داشته که منافعی داشته است؛ باید ریشهیابی کنیم که چه کسی او را دعوت کرده است و چه اتفاقی افتاده است.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: نادر طالب زاده دعوت شده طالب زاده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۴۹۲۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشیمانم!
مهاجرتهای ناموفق هنرمندان و سلبریتیها، سابقهای نسبتا طولانی دارد. در اواسط دهه نود، گروهی از هنرمندان درجه دو و سه عرصه بازیگری با هدف رشد حرفهای، به کشورهای دیگر- بالاخص ترکیه - مهاجرت کردند. مهاجرتهایی که اغلب با شکست مواجه شد و تقریبا تمامی این افراد یا به کشور بازگشتند و یا پیشه هنری خود را به فراموشی سپردند و به زندگی در قالب یک شهروند عادی خو گرفتند.
به گزارش ایسنا، در پی انتشار مصاحبه یک شبکه فارسی زبان معاند با بازیگر ایرانی مهاجر و ابراز ندامت وی، روزنامه صبح نو در مطلبی درباره این موضوع نوشت: پس از وقایع سال ۱۴۰۱ اما گروه دیگری از هنرمندان، با تصمیماتی شتابزده، مهاجرت را به مثابه یک تصمیم احساسی در دستور کار قرار دادند و اکنون پس از گذشت زمانی کوتاه، اخباری از ندامت در گفتار اغلب ایشان به گوش میرسد. اخیرا صحبتهای اشکان خطیبی درباره مهاجرت، خبرساز شده که به همین بهانه، نگاهی به مسأله مهاجرت هنرمندان ایرانی داریم.
مقوله مهاجرت در ایران به یک بحران عمومی تبدیل شده است و بررسی آن، از دو منظر فردی و اجتماعی گستره وسیعی از نکات عبرتآموز را در بر میگیرد. از منظر فردی، لزوم پرهیز از نگاه فانتزی به مقوله مهاجرت، بسیار حائز اهمیت است؛ به این معنا که زندگی در خارج از مرزهای ایران، الزاما به معنای رستگاری و جهش طبقاتی نخواهد بود. رواج غربزدگی در ایران، طی سالهای اخیر به شکلگیری یک تصویر رؤیایی از مهاجرت دامن زده است. علاوه بر این، بخش زیادی از تجربه مهاجرتکنندگان هم علنی نمیشود و به گوش مردم نمیرسد. با این همه، مروری بر وضعیت هنرمندان پس از مهاجرت، برخی از زوایای پنهان این موضوع را روشن خواهد کرد.
اساسا هنرمندان، اعضای صنفی هستند که پس از مهاجرت، بیشتر از سایر مشاغل، در معرض اضمحلال قرار میگیرند. کار هنرمند خلق اثر هنری است و خلاقیت در بافت جامعه شکل میگیرد. هنرمندی که در میانسالی جامعه خود را تغییر میدهد، از یک سو ارتباط با فرهنگ عمومی کشور خود را از دست میدهد و از سوی دیگر نمیتواند بهعنوان یک هنرمند خلاق در کشور مقصد پذیرفته شود. علاوه بر این، جامعه مخاطبان یک هنرمند نیز پس از مهاجرت بسیار محدودتر میشود و از همین رو است که اغلب هنرمندان، مدتی پس از مهاجرت، ابراز تمایل به بازگشت میکنند.
مورد اخیر مصاحبه اشکان خطیبی، از مهمترین نمونههای فرجام مهاجرتهای عجولانه هنرمندان است. محتوای این مصاحبه، چیزی شبیه به یک کمدی تلخ است. دو سال قبل، اغتشاشاتی در ایران رخ داد و گروهی از سلبریتیها که فکر میکردند گروهی از مردم میتوانند معادلات سیاسی و اجتماعی را، با توسل به اعمال خشونتآمیز، تغییر دهند، خودشان زودتر از همه، تصمیم به ترک کشوری گرفتند که میخواستند شرایط آن را برای زندگی بهتر از نظر خودشان فراهم کنند.. اشکان خطیبی هم با این امید که بتواند با خیال راحت و از طریق فعالیت در فضای مجازی، در آتش ناآرامیهای داخل ایران بدمد، حالا خودش را در بنبستی گرفتار میبیند که حتی ممکن بوده از کشوری که در آن ساکن است هم دیپورت شود. خطیبی در میانههای حرفهایش، تلویحا میپذیرد که تحت تاثیر جنگهای روانی قرار گرفته و شاید بهتر بود برای مهاجرت و حضور در برخی جمعهای خارج از کشور، قدری بیشتر خویشتنداری میکرد. مروری بر صحبتهای این بازیگر نشان میدهد که وی روزگار خوبی را سپری نمیکند و این در حالی است که خطیبی در ایران، علاوه بر بازیگری و اجرا، مسئولیتهای فرهنگی و مدیریتی را هم بر عهده داشت که خودش آنها را، با لحنی حسرتبار، مرور میکند.
جمله مهم اشکان خطیبی در این مصاحبه این است: «خودم پشت پا زدم به همه چیز». همین جمله، به وضوح ندامت و پشیمانی را در کلام این بازیگر را هویدا میکند.
مهمتر از به خطر افتادن موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی هنرمندان پس از مهاجرت، به خطر افتادن سلامت روانی ایشان است. هنرمندی که یک جامعه بزرگ چند ۱۰ میلیونی از مخاطبان و چرخه ارتباطات چند ۱۰ هزار نفری همصنفان خود را با جامعهای بسیار محدود تاخت میزند، قبل از هر چیز، درگیر نوعی بحران عدم توجه و به دنبال آن بروز نشانههای افسردگی میشود؛ چیزی که در لحن اشکان خطیبی هم کاملا هویداست، هرچند که او هنوز هم سعی دارد وضعیت را به شکلی دوپهلو توجیه و خودش را قربانی یک شرایط ناخواسته معرفی کند.
خبرهایی که از وضعیت ارژنگ امیرفضلی، دیگر بازیگر مهاجرت کرده مخابره میشود نیز حاکی از چیزی بهتر از این نیست. ریحانه پارسا، حمید فرخنژاد، مزدک میرزایی، مهناز افشار، برزو ارجمند، احسان کرمی و تعداد دیگری از هنرمندان و سلبریتیهایی که مهاجرت کردهاند هم به هر بهانهای، درباره آنچه با مهاجرتشان از دست دادهاند، حرف میزنند و آرزو میکنند که بتوانند به کشور بازگردند. کیست که نداند امثال فرخنژاد و افشار، وقتی که در ایران بودند، تا چه حد میتوانستند از مواهب توجه عمومی بهرهمند باشند. حمید فرخنژاد در مصاحبهای به صراحت اعلام کرد که قبل از مهاجرت برنامه کاریاش تا یک سال آینده بسته شده بوده؛ اما در این مدتی که از مهاجرتش میگذرد، حتی امکان بازی در یک نقش فرعی سینمایی را هم به دست نیاورده است. مهناز افشار نیز که در ایران جز به بازی در نقش اول راضی نمیشد، تقریبا بازیگری را به دست فراموشی سپرده است. این وضعیت، حتی شامل حال خوانندگان و هنرمندانی که دههها از مهاجرتشان میگذرد نیز میشود. مروری بر واکنشهای خوانندههای لسآنجلسی، حسرت کار کردن در ایران را بازنمایی میکند و تقریبا هیچیک از ایشان، نسبت به بازگشت به کشور، چیزی جز اشتیاق از خود نشان نمیدهند. وضعیت پیش آمده برای هنرمندانی که با خراب کردن پلهای پشت سرشان، مسیر بهشت خیالی غرب را در پیش گرفتند، میتواند چراغ راهی برای سایر هنرمندان باشد تا فراموش نکنند که تمام هویت ایشان در گرو توجه جامعه کثیر مخاطبان ایرانی و امکان کار کردن در داخل مرزهای این کشور است.
انتهای پیام